غصب خلافت به زبان ساده:
 
مسیرت مشخص امیرت مشخص نکن دل دل ای دل بزن دل به دریا

 غصب خلافت به زبان ساده:

ابن تیمیه تمام مطالب را در یک جمله بیان میکند:

فَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الصَّحَابَةِ وَالتَّابِعِينَ كَانُوا يُبْغِضُونَهُ وَيَسُبُّونَهُ وَيُقَاتِلُونَهُ.

بسيارى از صحابه و تابعين بغض على را در دل داشتند، او را سب مى‌كردند و با او مى‌جنگيدند.

 

ابن تيميه الحراني الحنبلي، ابوالعباس أحمد عبد الحليم (متوفاى 728 هـ)، منهاج السنة النبوية، ج7، ص 137ـ138، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة: الأولى، 1406هـ.

اهل سنت با سند صحیح دارند که پیامبر فرمود هرکس به علی ع فحش دهد مرا فحش داده که حاکم و ذهبی آن را تصییح کرده اند این هم لینک آن: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=22321

أبو يعلي موصلي در مسندش به نقل از امير المؤمنين حضرت علی عليه السلام مي‌نويسد :

... قال قلت يا رسول الله ما يبكيك قال ضغائن في صدور أقوام لا يبدونها لك إلا من بعدي قال قلت يا رسول الله في سلامة من ديني قال في سلامة من دينك .

مسند أبي يعلى ، أحمد بن علي بن المثنى أبو يعلى الموصلي التميمي الوفاة: 307هـ) ج 1 ، ص426 ، ناشر : دار المأمون للتراث - دمشق - 1404 - 1984 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : حسين سليم أسد .

رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله گريست و صداى گريه‏اش بلند شد. پرسيدم: علت گريه شما چيست؟ فرمود: علت گريه من، حسادتهائى است كه مردم نسبت تو در دل دارند و آشكار نمی‏كنندو هنگامى آثار حسادتشان را بروز مى‏دهند كه من دعوت حق را اجابت كرده‏ام و در ميان شما نيستم‏ ، علي عليه السلام مي گويد : سؤال كردم : اي فرستاده خدا آيا در آن هنگام دين من سالم است ، فرمود : بلي دينت سالم است .

حاكم نيشابوري نيز المستدرك مي‌نويسد :

عن علي رضي الله عنه قال إن مما عهد إلي النبي صلى الله عليه وسلم أن الأمة ستغدر بي بعده .

از علي عليه السلام نقل شده كه فرمود : از چيزهايي كه رسول خدا (ص) به من فرمود اين است كه : پس از من، مردم با حيله ‏گرى با تو رفتار مى‏كنند

و بعد از نقل روايت مي‌گويد :

هذا حديث صحيح الإسناد

المستدرك على الصحيحين ، محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ) ج 3 ، ص150 ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا .اين حديث سندش صحيح است .

چطور صحابه همه بهشتی هستند درصورتی که در بیش از 14 جای بخاری و مسلم آمده پیامبر فرمودند تمام صحابه بعد از پیامبر در دو زمره وارد دوزخ میشوند به جز عده ای اندک و انگشت شمار و بنا به گفته ی عایشه قوم عرب بعد از شهادت پیامبر همه مرتد شدند.اهل سنت میگویند اعضای السابقون همه بهشتی اند آیا قاتلین عثمان نیز بهشتی اند؟آیا سازندگان مسجدزرار که عضو بیعت شجره هستند و مورد لعن پروردگار شدند بهشتی اند؟مشکل اینجاست اهل سنت برای تبرئه ی خلفا یک آیه را طوری تفسیر میکنند که به نوعی باعث میشه صحابه هرکاری کنن خدا ببخشه اما وقتی نوبت به قاتلین عثمان و حضرت عمار و سازندگان مسجدضرار که عضو آیه السابقون هستن و بیعت شجره میشن جهنمی و این تناقضی غیر قابل انکار است.صحابه ای که درواپسین روز های عمر پیامبر اسیر لهو و هواپرستی دنیوی میشوند که میتونید درسوره ی جمعه به وضوح ببینید که تمام صحابه وسط خطبه ی پیامبر ایشان را رها میکنند تازه در زمان حیات پیامبر.نسبت هذیان دادن و اختلاف شدید کردن نزد پیامبر این ها بخش کوچکی از تخلفات صحابه است و فقط و فقط صحابه ای بهشتی اند که با پیامبر و اهل البیت مخالفت نکرده اند و پیرو عترت بودند که مطابق سنت رسول اکرم صلی علی علیه و آله وسلم میباشد.درهیچ جا نه در قرآن و نه در سنت نیامده از صحابه اطاعت کنید و یا سنت بگیرید.درآیه السابقون آمده از کار های نیکشان تبعیت کنید که ماهم از کار های نیک برترین صحابه حضرت امیرالمومنین علی ابن ابی طالب سلام الله علیها تبعیت میکنیم.

 امیرمومنان علیه السلام در جای جای نهج البلاغه از ظلمی که در دوران خلفای پیش از او بر جامعه اسلامی رفته، داد سخن برآورده که از جمله آن موارد، تعبیر بسیار مهمی است که آن حضرت پیروی از سنت خلفای پیش از خود را پیروی از سنت آل فرعون معرفی می نماید:

پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله به گذشته خود بازگشتند و با پیمودن راه های گوناگون گمراه شدند و به دوستان و همفکران فاسد خود اعتماد و از غیر خویشاوندان پیامبر صلی الله علیه و آله پیروی کرده و از وسیله ای که به دوستی آن مأمور بودند، جدا گشتند. از ریسمان هدایت فاصله گرفته، بنای استوار دین را از جایگاه اصلی خود انتقال داده و آن را در جایی دیگر نهادند؛ جایی که مرکز هر گونه گناه و فساد بود و آغاز هر فتنه و فتنه جویی، و پناه و گمراهانی که از این سو بدان سو سرگردانند و در غفلت، به سنت فرعونیان از همه بریده و به دنیا دل بسته اند یا پیوند خود را بادین گسسته اند.
إِذَا قَبَضَ اللَّهُ رَسُولَهُ ص رَجَعَ قَوْمٌ عَلَى الْأَعْقَابِ وَ غَالَتْهُمُ‏ السُّبُلُ وَ اتَّكَلُوا عَلَى الْوَلَائِجِ وَ وَصَلُوا غَيْرَ الرَّحِمِ وَ هَجَرُوا السَّبَبَ الَّذِي أُمِرُوا بِمَوَدَّتِهِ وَ نَقَلُوا الْبِنَاءَ عَنْ رَصِّ أَسَاسِهِ فَبَنَوْهُ فِي غَيْرِ مَوْضِعِهِ مَعَادِنُ كُلِّ خَطِيئَةٍ وَ أَبْوَابُ كُلِّ ضَارِبٍ فِي غَمْرَةٍ قَدْ مَارُوا فِي الْحَيْرَةِ وَ ذَهَلُوا فِي السَّكْرَةِ عَلَى سُنَّةٍ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ مِنْ مُنْقَطِعٍ إِلَى الدُّنْيَا رَاكِنٍ أَوْ مُفَارِقٍ لِلدِّينِ مُبَايِن‏)). نهج البلاغه:خطبه 151

به نمونه هایی دیگر اشاره می کنیم:
حضرت در نامه ای به مردم مصر درباره نپذیرفتن خلافت و قبول خانه نشینی در زمان خلافت خلفای پیش از خود می نویسد:
از پذیرش خلافت ، خودداری ورزیدم تا آن که دیدم گروهی از اسلام بازگشته ، می خواهند دین محمد صلی الله علیه و اله را نابود سازند. پس ترسیدم که اگر اسلام و طرفدارانش را یاری نکنم، رخنه ای در آن بینم یا شاهد نابودی آن باشم که در این صورت مصیبت آن بر من سخت تر از رها کردن حکومت بر شماست که کالای چند روز دنیاست.
((
فَأَمْسَكْتُ بِيَدِي [يَدِي‏] حَتَّى رَأَيْتُ رَاجِعَةَ النَّاسِ‏ قَدْ رَجَعَتْ عَنِ الْإِسْلَامِ يَدْعُونَ إِلَى مَحْقِ دَيْنِ مُحَمَّدٍ ص فَخَشِيتُ إِنْ لَمْ أَنْصُرِ الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ أَنْ أَرَى فِيهِ ثَلْماً أَوْ هَدْماً تَكُونُ الْمُصِيبَةُ بِهِ عَلَيَّ أَعْظَمَ مِنْ فَوْتِ وِلَايَتِكُمُ الَّتِي إِنَّمَا هِيَ مَتَاعُ أَيَّامٍ قَلَائِل‏)).نهج البلاغه: نامه 62.


کسانی که دین را اسیر خود کردند
هنگامی که امیرمؤمنان علیه السلام پس از سال ها خانه نشینی و مظلومیت ، خلافت ظاهری را به دست می گیرد درباره کسانی که پیش از او بر مسند قدرت نشسته بودند، می فرماید:
همانا این دین در دست اشرار،اسیر گشته بود، با نام دین به هواپرستی پرداخته و دنیای خود را به دست می آورند.
((
فَإِنَّ هَذَا الدِّينَ قَدْ كَانَ أَسِيراً فِي أَيْدِي‏ الْأَشْرَارِ يُعْمَلُ فِيهِ بِالْهَوَى وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْيَا)). نهج البلاغه: نامه 53

کسانی که بذر گناه افشانده ، عذاب و بدبختی درو نمودند
در جای دیگر، رفتار حاکمان پیش از خود را به افشاندن بذر گناه تشبیه کرده و می فرماید:
کسانی که تخم گناه افشاندند، با آب فریب، آبیاری کردند و محصول آن را که جز عذاب و بدبختی نبود ،درو نمودند.
((
زَرَعُوا الْفُجُورَ وَ سَقَوْهُ الْغُرُورَ وَ حَصَدُوا الثُّبُور)).نهج البلاغه:خطبه 2

کسانی که منافقان تابلودار را به قدرت رساندند
یکی دیگر از پرسش هایی که از لابه لای متون نهج البلاغه پیش روی ما قرار می گیرد پیرامون نصب منافقان تابلودار و شناخته شده، به عنوان کارگزاران حکومت در دوران پیش از حکومت خویش می باشد:
آنان (منافقان) پس از پیامبر صلی الله علیه و آله باقی مانده، به پیشوایی گمراهی و دعوت کنندگان به آتش با دروغ و تهمت نزدیک شده ، به آنان حکومت بخشیده،برگردن مردم سوار گردیده و به وسیله آنان به دنیا رسیدند.
((
ثُمَّ بَقُوا بَعْدَهُ فَتَقَرَّبُوا إِلَى أَئِمَّةِ الضَّلَالَةِ وَ الدُّعَاةِ إِلَى النَّارِ بِالزُّورِ وَ الْبُهْتَانِ فَوَلَّوْهُمُ الْأَعْمَالَ وَ جَعَلُوهُمْ حُكَّاماً عَلَى رِقَابِ النَّاسِ فَأَكَلُوا بِهِمُ الدُّنْيَا)).نهج البلاغه:خطبه 210.

کسانی که با ظلم و انحصارطلبی، حکومت را در اختیار گرفتند
حضرت، در پاسخ شخصی که پرسید چگونه شما را که از همه سزاوارترید از مقام خلافت کنار زندند،فرمود:
آن ظلم و خودکامگی که نسبت به خلافت بر ما تحمیل شد،در حالی بود که ما را نسب برتر و پیوند خویشاوندی با رسول خدا صلی الله علیه و آله استوارتر بود، جز خودخواهی و انحصارطلبی چیز دیگری نبود که گروهی حریصانه بر کرسی خلافت نشسته و گروهی سخاوتمندانه از آن دست کشیدند.
((
أَمَّا الِاسْتِبْدَادُ عَلَيْنَا بِهَذَا الْمَقَامِ وَ نَحْنُ الْأَعْلَوْنَ نَسَباً وَ الْأَشَدُّونَ بِالرَّسُولِ ص نَوْطاً فَإِنَّهَا كَانَتْ أَثَرَةً شَحَّتْ‏ عَلَيْهَا نُفُوسُ‏ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ آخَرِين‏)). نهج البلاغه:خطبه 162.


خطبه سوم نهج البلاغه صراحت دارد:

و طفقت أرتأي بين أن أصول بيد جذاء أو أصبر علي طخية عمياء يهرم فيها الكبير و يشيب فيها الصغير و يكدح فيها مؤمن حتي يلقي ربه فرأيت أن الصبر علي هاتا أحجي فصبرت و في العين قذي و في الحلق شجا أري تراثي نهبا.  

من دنبال اين بودم كه با دست خالي براي گرفتن حقم قيام كنم، يا اين‌كه من در برابر اين محيط خفقان‌زا و تاريكي كه به وجود آورده‌اند، صبر كنم. ديدم كه صبر كردن از قيام با دست خالي بهتر است  پس صبر كردم در حالي استخوان در گلو و خار در چشمم بود(در اینجا حضرت علی (ع)دارند اوضاع را تحلیل میکنند تا بهترین تصمیم را بگیرند زیرا پیامبر فرمود اگر یار داشتی قیام کن و اگر یاری نداشتی سکوت کن همانگونه که پیامبر زمانی که 13 سال در مکه بود با اینکه یارانش بسیار بیش از حضرت علی بود سکوت کرد و شکنجه و تجاوز به عزیزان را تحمل کرد جلوی چشمانش عمار یاسرسمیه را شکنجه دادند و به سمیه تجاوز میکردند پیامبر قیام نکرد..دوبار سر حضرت زهرا را شکستند در کودکی پیامبر قیام نکرد..خاکروبه بر سر پیامبر میریختند..با مشرکینی صلح کرد که به پیامبر گفتند باید واژه ی پیامبر را از کنار اسمت برداری زیرا ماتورا پیامبر نمیدانیم و پیامبر نیز اسمشان را با دسته خودشان پاک کردن..3سال در شئب ابی طالب سخت ترین نوعه محاصره ی اقتصادی را متحمل شدند و تمام یاران در عذابی وحشتناک بودند و حضرت خدیجه (س) در همین زمان بود که بیماری اش شدت گرفت و از دنیارفت..خلفای اهل سنت در این زمان در مکه بودند با آرامش زندگی میکردند و کوچکترین کمکی به پیامبر نکرند.......با این همه ظلم و ستم کافران و مشرکان اما پیامبر قیام نکرد زیرا یار نداشت و اگر دست به شمشیر میبرد خود و عزیزانش همه شهید شده و رسالت ناتمام میماند و اسلام نابود میشد..به همین دلایل نیز حضرت علی قیام نکردند)چرا وقتی پیامبر از یارانش دفاع نکرد و وقتی جلوی چشمانش به عمار یاسر و مادرش سمیه که اولین زن شهید است تجاوز میکردند پیامبر سکوت کرد چرا اهل سنت اورا بی غیرت نمیدانند و سکوت پیامبر برایشان عجیب نیست و نمیگویند چرا پیامبر قیام نکرد و از یارانش دفاع نکرد؟؟...مصلحت اندیشی را همه باید درک کنیم

 الآن إذ رجع الحق إلي أهله و نقل إلي منتقله.

بعد از مرگ عثمان حضرت علی فرمود:هم اكنون با قبول ولايت از جانب من، حق به

حق‌دار رسيد و حقيقت به جايگاه اصلي خود منتقل شد.

نهج البلاغه، خطبه2

در نهج البلاغه، خطبه 162 همين سؤال را مردي از قبيله بني أسد از آقا أمير المؤمنين (عليه السلام) مي‌پرسد:

چطور قريش با اين‌كه مي‌دانستند شما شايسته مقام خلافت هستيد، خلافت را از شما دفع كردند و سراغ ديگري رفتند؟

حضرت فرمود:

اي برادر اسدي! تو مردي پريشان و مضطرب هستي كه نابجا پرسش مي‌كني. لكن تو را حق خويشاوندي و حقي است كه در پرسيدن داري و بي‌گمان طالب دانستن هستي. بدان! آن ظلم و خودكامگي كه نسبت به خلافت بر ما تحميل شد، در حالي‌كه ما را نسب برتر و پيوند خويشاوندي با رسول خدا (صلي الله عليه و آله) استوارتر بود، جز خودخواهي و انحصار طلبي چيز ديگري نبود و گروهي بخيلانه به كرسي خلافت چسبيدند و گروهي سخاوت‌مندانه از آن دست كشيدند. داور خداست و بازگشت همه ما به روز قيامت است.

 

 اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَعْدِيكَ عَلَى قُرَيْشٍ وَمَنْ أَعَانَهُمْ فَإِنَّهُمْ قَدْ قَطَعُوا رَحِمِي وَأَكْفَئُوا إِنَائِي وَأَجْمَعُوا عَلَى مُنَازَعَتِي حَقّاً كُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ غَيْرِي وَقَالُوا أَلَا إِنَّ فِي الْحَقِّ أَنْ تَأْخُذَهُ وَفِي الْحَقِّ أَنْ تُمْنَعَهُ فَاصْبِرْ مَغْمُوماً أَوْ مُتْ مُتَأَسِّفاً فَنَظَرْتُ فَإِذَا لَيْسَ لِي رَافِدٌ وَلَا ذَابٌّ وَلَا مُسَاعِدٌ إِلَّا أَهْلَ بَيْتِي‏ فَضَنَنْتُ بِهِمْ عَنِ الْمَنِيَّة....خدايا براى پيروزى بر قريش و يارانشان از تو كمك مى‌خواهم كه پيوند خويشاوندى مرا بريدند، و كار مرا دگرگون كردند و همگى براى مبارزه با من در حقى كه از همه آنان سزاوارترم،‌‌ متحد گرديدند و گفتند:حق را اگر توانى بگير، و يا اگر تو ر از حق محروم دارند، با غم و اندوه صبر كن و يا با حسرت بمير.

به اطرافم نگريستم، ديدم كه نه ياورى دارم،‌ و نه كسى كه از من دفاع و حمايت مى‌كند، جز خانواده‌ام كه مايل نبودم جانشان به خطر افتد.خطبه 217 نهج البلاغه

علامه مجلسي (ره) در كتاب جلاء العيون اين قضيه را آورده است كه وقتي اينها ريختند به خانه أمير المؤمنين (عليه السلام) كه حضرت را ببرند به طرف مسجد، أمير المؤمنين (عليه السلام) از كمربند يكي از مهاجمين گرفت و او را محكم به زمين كوبيد و روي سينه‌اش نشست. در آن هنگام بود كه صداي مؤذن برخواست كه رسيده بود به:

أشهد أن محمدا رسول الله

أمير المؤمنين (عليه السلام) به حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) فرمود:

اگر بخواهم با اينها مبارزه كنم، چيز خيلي ساده‌اي است، ولي ديگر نام پدرت روي مأذنه‌ها بلند نخواهد شد.

حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) هم عرضه داشت:

علي جان من به هر ظلمي حاضرم، ولي راضي نيستم كه نام پدرم از روي مأذنه‌ها بيفتد

 

خطبه 74 نهج البلاغه را به دقت مطالعه كنیم كه در اين خطبه، آقا أمير المؤمنين (عليه السلام) حق مطلب را در اين زمينه ادا كرده است. اگر كسي اين خطبه را به دقت بخواند و سخني بر خلاف اين بگويد، سخي ياوه خواهد بود.حضرت مي‌فرمايد:

لقد علمتم أني أحق الناس بها من غيري و والله! لأسلمن ما سلمت أمور المسلمين و لم يكن فيها جور إلا علي خاصة التماسا لأجر ذلك و فضله و زهدا فيما تنافستموه من زخرفه و زبرجه.

شما علم داشتيد كه حق خلافت مال من است و يقين داشتيد كه خليفه بر حق من هستم و حق مرا گرفتيد. سوگند به خدا به آن‌چه كه انجام داده‌ايد گردن مي‌نهم تا هنگامي كه اوضاع مسلمين رو به راه باشد و جز بر من به ديگري ستم نشود. اگر بنا است كه فقط به من علي ظلم شود، من به اين ظلم و ستم حاضرم.

با توجه به آن چه كه در صحيح مسلم از قول عمر بن خطاب آمده است، نظر حضرت امير عليه السلام نسبت به ابوبكر و عمر اين بود كه آنان دروغگو، گنهكار، فريبكار و خائن بوده‌اند، وى خطاب به علي عليه السلام و عباس مى‌گويد:

پس از وفات رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) ابوبكر گفت: من جانشين رسول خدا هستم،‌ شما دو نفر (عباس و علي ) آمديد و تو اى عباس ميراث برادر زاده‌ات را درخواست كردى و تو اى علي ميراث فاطمه دختر پيامبر را.

ابوبكر گفت: رسول خدا فرموده است: ما چيزى به ارث نمى‌گذاريم، آن‌چه مى‌ماند صدقه است و شما او را دروغگو، گناه‌كار، حيله‌گر و خيانت‌كار معرفى كرديد و حال آن كه خدا مى‌داند كه ابوبكر راستگو،‌ دين دار و پيرو حق بود.

پس از مرگ ابوبكر،‌ من جانشين پيامبر و ابوبكر شدم و باز شما دو نفر مرا خائن، دروغگو حيله گر و گناهكار خوانديد.

النيسابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري (متوفاي261هـ)،صحيح مسلم، ج 3، ص 1378، ح 1757، كِتَاب الْجِهَادِ وَالسِّيَرِ، بَاب حُكْمِ الْفَيْءِ، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.

و در روايتى كه در صحيح بخارى وجود دارد، امير مؤمنان عليه السلام، ابوبكر را «استبدادگر» مى‌داند:

وَلَكِنَّكَ اسْتَبْدَدْتَ عَلَيْنَا بِالْأَمْرِ وَكُنَّا نَرَى لِقَرَابَتِنَا من رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم نَصِيبًا.

تو به زور بر ما مسلط شدي، و ما بخاطر نزديك بودن به رسول اكرم (ص) خود را سزاوار تر به خلافت مى‌ديديم.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري ج 4، ص 1549، ح3998، كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407هـ – 1987م.

و در روايت ديگرى خود شيخين نقل كرده‌اند كه امير مؤمنان عليه السلام حتى دوست نداشت، چهر عمر را ببيند:

فَأَرْسَلَ إلى أبي بَكْرٍ أَنْ ائْتِنَا ولا يَأْتِنَا أَحَدٌ مَعَكَ كَرَاهِيَةً لِمَحْضَرِ عُمَرَ.

 

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري ج 4، ص 1549، ح3998، كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407هـ – 1987م.

 

 

 سوال ما از اهل سنت این است که چرا میگویید رابطه ی حضرت امیرالمومنین با ابوبکر و عمر خوب بوده است؟؟؟همه میدانیم که حضرت فاطمه زهرا (س) و حضرت علی (ع) تا 6ماه بعد از  شهادته پیامبر با ابوبکر بیعت نکرده اند این روایت در کتاب های کاملا معتبره اهل سنت مثل صحیح بخاری ج5 ص82 این موضوع را به وضوح مطرح کرده است... سوال ما این است که اگر خلافت اورا مشروع میدانستند چرا بیعت نکردند؟؟؟در اینجا برای نمونه نظر یکی از بزرگ ترین و والا مقام ترین علمای شیعه را می آوریم..مرحوم شيخ مفيد (ره) عبارتي دارد كه نظر او بيان‌گر نظر شيعه است. اگر از علماي شيعه كسي بيايد و خلاف اين نظر، نظر ديگري بدهد، ما نظر او را نظر باطل مي‌دانيم. شيخ مفيد (ره) در كتاب الفصول المختاره،صفحه 56 مي‌فرمايد:

قد أجمعت الأمّة علي أن أمير الموءمنين عليه السلام تأخّر عن بيعة أبي بكر . . . و المحققّون من أهل الإمامة يقولون: لم يبايع ساعة قطّ.

إجماع أمت است كه أمير المؤمنين (عليه السلام) در آن 6 ماه که حضرت زهرا (س) زنده بود با ابوبکر بيعت نكرده است و بزرگانه شيعه بر اين عقيده هستند كه علي (عليه السلام) حتي يك ساعت هم با خلفاء بيعت نكرده است.(برای ماشیعیان نظر بزرگانمان مقدم بر هر نظری است)

 روى البخاري ومسلم عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالَ : قِيلَ لِعُمَرَ أَلا تَسْتَخْلِفُ قَالَ إِنْ أَسْتَخْلِفْ فَقَدْ اسْتَخْلَفَ مَنْ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي أَبُو بَكْرٍ

 بخاري ازعبدالله بن عمرنقل مي كند كه عمر درباره جانشين سوأل شد كه آيا براي خود جانشين قرار مي دهي ؟ گفت : اگر جانشين انتخاب كنم كاري كردم كه كسي كه از من بهتر بود يعني ابو بكر انجام داد ه است..

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل ابوعبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج4، ص 2256 ح 7218، كتاب الأحكام، باب الاستخلاف ،تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ،ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

النيشابوري، مسلم بن الحجاج ابوالحسين القشيري (متوفاي261هـ)، صحيح مسلم، ج 3، ص 1454 ح 1823، كتاب الإمارة، باب الاستخلاف وتركه، ،تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.

الترمذي السلمي، محمد بن عيسي ابوعيسي (متوفاي 279هـ)، سنن الترمذي، ج 4، ص 502 ح 2225 ،تحقيق: أحمد محمد شاكر وآخرون، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.

قال الترمذي : وهذا حديث صحيح، صححّه الألباني في صحيح

پس انتخاب عمر نیز همچون ابوبکر بر اساس اجماع تمامیه مردم نبوده چه رسد به انتخاب رسول خدا..عزیزان اهل سنت حتی یک روایته صحیح نمیتوانند از قوله پیامبر بیاورند که ابوبکر را جانشینه خود قرار داده است..اما شیع<



نظرات شما عزیزان:

فاطمه
ساعت15:58---29 خرداد 1393
سلام
ممنون كه به وبلاگم اومديد ....


nora.m
ساعت19:33---27 خرداد 1393
سلام دوست عزیز
مطالبت جالبه و وب عالیه ولی رنگ نوشته هاتون رو عوض کنید چشم ادم یکم درد میگیره موفق باشید


سعیداسدنژاد
ساعت16:46---26 خرداد 1393
http://moheban.loxblog.com/سلام دوست عزیزم اگه میشه منو هم لینک کنید

dokhtari az garbe iran
ساعت16:46---26 خرداد 1393
.سلام لینکم کن
لینکت میکنم


حسین
ساعت17:31---9 خرداد 1393
سلام اگر مایل به تبادل لینک بودید خبر دهید.
http://alinoorallah1.blogfa.com/


حسین
ساعت17:27---9 خرداد 1393
سلام باتبادل لینک موافقم

علی ناصریان
ساعت11:41---9 خرداد 1393
سلام دوست عزیز.بنده شما رو لینک کردم شما هم لطف کنید و وبلاگم رو با عنوان(امام حسین) وآدرس http://emam-hosein.loxblog.com/لینک کنید.یاعلی

سیامک
ساعت18:21---6 خرداد 1393
سلام برادر اجرک الله

marjan
ساعت19:10---4 خرداد 1393
یك جمله ی زیبا از طرف خدا :





“قبل از خواب دیگران را ببخش ؛





و من قبل از اینکه بیدار شوید ، شما را بخشیده ام”





واقعا مطالبه وبتون زیباستــــــ








محمد مهدی متوسل (همایون)
ساعت15:45---3 خرداد 1393
سلام دوست عزیز وبتون عالی بود راستش وب من تو مایه ی مذهبی وطن دوستی اعتقادی علمی وتاریخیست ایمیلم mahdimotavasel1@gmail.com اگه نظری حرف یا مطلبی انتقاد و پیشنهادی داشتید برام ایمیل کنید یا نظربدید ممنون

مهدی
ساعت15:40---3 خرداد 1393
سلام
وب زیبایی داری
همانطور که بهت قول دادم از وبلاگت دیدن کردم
خوشحال میشم تبادل لینک داشته باشیم
عنوان : گزارش کار آزمایشگاه و مطالب مختلف
آدرس : http://labreportandsubject.lxb.ir


امیر حسین
ساعت15:33---3 خرداد 1393
عالی بود
لطفا با اسمه بهترین وبروترین مطالب لینک کن


سجاد
ساعت13:34---1 خرداد 1393
عالی

حجت
ساعت13:18---1 خرداد 1393
سلامنم لینکت می کنم

ترنم
ساعت2:34---24 ارديبهشت 1393
در زلال شب
شب هایم بارانی است
روزهایم می گذرد
من باران اشک می خواهم
آنقدر باران می خواهم تا بتوانم تمام دلتنگی هایم را در آن زلال کنم


مرشد
ساعت17:46---20 ارديبهشت 1393
سلام زیبا بود

vahid
ساعت17:41---20 ارديبهشت 1393
سلام خیلی خوب بودپرداختن به این مطالب نیازهست.من وقت نکردم مطالب رادقیق مطالعه کنم ولی به قول خودتون سعی کنیدمعتبروباسندقوی وبامطالب قوی باشد.فعالیت فرهنگی امر رهبریست.موفق باشید

امیر
ساعت17:53---19 ارديبهشت 1393
سایتتون خیلی خوبه مخصوصا برای مقاله و تحقیق اگه تونستید به وبلاگ کو چیک ماهم سر بزنید , و نظر بدید لطفا ممنون
www.amir.music.lxb.ir


کانون بسیج جوانان فریدن
ساعت10:12---18 ارديبهشت 1393
وبلاگ پر محتوایی دارید
خداقوت
ممنون میشم به ما هم سر بزنید و با نظرات سازندتون ما را در بهتر شدن سطح وبلاگ یاری بفرمایید
یاعلی..


یونس اکرامی
ساعت23:08---17 ارديبهشت 1393
وبلاگتون بسیار خوبه خدا قوت ان شا الله موفق باشین به وبلاگ منم سر بزنید و نظر هم بدید لطفا

تکاور
ساعت23:01---17 ارديبهشت 1393
وبلاگتون محشره...خداقوت
به ماهم سربزنید...خوشحال میشیم


معرفت دینی
ساعت14:08---6 فروردين 1393
سلام. خسته نباشی .وبلاگ خوبی داری چون لطف کردی و به وبلاگ من سر زدی و نظر دادی و درخواست لینک کردی منهم شما رو با عنوان پاسخ به شبهات لینک کردم لطفا شما هم مرا لینک کنید . با سپاسwww.marefatedini.loxblog.com

فاطمیون
ساعت18:01---2 فروردين 1393
سلام
ممنون از اینکه فاطمیون و خانواده ایرانی را لینک کردید
موفق باشید
یا علی (ع)


فاطمیون
ساعت23:12---29 اسفند 1392
سلام
ان شا الله در سال 1393 موفق و زندگی خوبی داشته باشید
ممنون از لطفتون
همچنین شما در خانواده ایرانی با آدرس http://iranfami.ir
هم لینک شدید.
اگه مایل بودید این رو هم لینک کنید
با تشکر
یا علی (ع)


فاطمیون
ساعت11:06---29 اسفند 1392
سلام
شما با عنوان پاسخ به شبهات لینک شدید
لطفا ما را با عنوان فاطمیون لینک کنید
با تشکر
یا علی (ع)


کوثر
ساعت18:15---28 اسفند 1392
دستتون درد نکنه مطالب خوبی دارید

حسینی
ساعت20:47---27 اسفند 1392
سلام، وبلاگ بسیار خوبی دارید.امیدوارم پیروز باشید.
بنده تمایل به تبادل لینک با شما دارم.
darolhadith.LXB.ir لطفا اگر تمایل داشتید با عنوان دارالحدیث لینک نمایید


sajjad
ساعت6:45---25 اسفند 1392
سلام دوست عزيز وبلاگ بسيار عااااااااااالي داريد..به وبلاگ ما هم سر بزنيد ..خيلي دوس دارم باهاتون تبادل لينک کنم..اگه ميشه ، لطفا مارو با عنوان**عاشقانه هاي من از خدا مي گويند**لينک کن وبهم خبربده...ياهم بگو اول من لينکت کنم بعد شما ما رو لينک کن..ممنون از وبلاگ مفيدتون

sajjad
ساعت6:45---25 اسفند 1392
من شيع شدم رها ز هر قيد / در دام محبتت شدم صيد / مادر بخدا نمي فروشم / يک لحظه روضه ات به صد عيد ... ايام جانسوز فاطميه بر تمامي شيعيان تسليت باد

ترنم
ساعت21:04---24 اسفند 1392
سلام مطلب بسیار جالب و آموزنده ای نوشتی
با اجازه من این پستتونو کپی کردم
یا حق


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ

با سلام خدمت شما عزیزان..وبلاگ پیش رو وبلاگی شخصی است که با استفاده از منابع معتبر تلاش کرده تا شبهات وارده به شیعیان را به طور کاملا منطقی و دقیق پاسخ دهد...
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها